مَدرِسهٔ مَشق

۰۲۱۸۸۹۳۵۲۸۳ - ۰۹۱۹۸۲۶۴۴۹۴  |    mashghschool@gmail.com

ویژگی تصویر

مدرسۀ مشق

شب چله

یلدا[1] واژه­‌ای سریانی به معنی «میلاد» است که با «وَلَدَ» عربی به معنی «متولد شدن» و «به دنیا آمدن» هم‌ریشه است[2]. حالا این سؤال پیش می­‌آید که چرا ایرانی‌­ها به جشنی که در شب نخست زمستان برگزار می‌شود، «شب یلدا» می­‌گویند.

 

نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هرگه که هست یلداییست
سعدی

 

در منابع دوران اسلامی، یلدا زمانی دانسته شده است که خورشید به برج جدی حلول می­‌کند و از روز نخست زمستان، تابش نور خورشید رو به افزایش می­‌رود.

بیرونی در آثار الباقیه دربارۀ یلدا می­‌نویسد: «و نام این روز «میلاد اکبر» است و مقصود از آن انقلاب شتوی (زمستانی) است. گویند در این روز، نور از حد نقصان به حد زیادت خارج می­‌شود و آدمیان به نشو و نما آغاز می‌­کنند و پری­‌ها به ذبول و فنا روی می‌­آورند»[3].

یلدا در برهان قاطع این­گونه معرفی می­‌شود: «بر وزن فردا، شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب­‌هاست در تمام سال و در آن شب یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می­‌کند و گویند آن­‌شب، به غایت نحس و نامبارک می­‌باشد»[4].

 

یلدا و زایش خورشید

در گاه‌شماری کهن ایرانی، هر سال از دوازده ماه سی‌­روزه و پنج­ روز پایانی تشکیل می­شد. هر یک از روزهای ماه، نامی داشت. روز نخست هر ماه «دی» نام گرفته بود. دی از اوستایی «دَذْوَ»[5] به معنی «آفریدگار» و صفت اورمزد است. ایرانی‌­ها نخستین روز هر ماه را به نام خودِ اورمزد متبرک و مزین کرده بودند. اما بنا به نقل  آثار الباقیه و قانون مسعودی، برخی نخستین روز دی ماه را، خور­روز یا خُرَه­روز نامیده‌­اند[6].

 

یلدا و میلاد مسیح

در منابع کهن دوران اسلامی، میان یلدا و عیسی مسیح (ع) ارتباط­‌هایی وجود دارد. در آثار الباقیه اشاره می­‌شود که عید یلدا در مذهب رومیان، میلاد مسیح است[7] و در میان ایرانی‌­ها روشن بوده است که شب یلدا شب تولد مسیح بوده است:

 

سخنم بلند نام از سخن تو گشت و شاید  /  که دراز نامی از نام مسیح یافت یلدا[8]

 

علاوه بر این در برهان قاطع یلدا نام یکی از ملازمان عیسی (ع) معرفی شده است[9]. سنایی هم به این نکته اشاره کرده است:

 

به صاحب دولتی پیوند اگر نامی ­همی­ جویی  /  که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا[10]

 

علامه قزوینی هم در یادداشت­‌هایش بر برهان قاطع نوشته­ است که «یلدا لغت سریانی است و در آن لسان همان کلمۀ میلاد عربی است که عبارت از زمان ولادت عیسی است»[11].

در قاموس سریانی­، «یلدا» به معنی تولد عیسی مسیح (ع) و کریسمس دانسته شده است[12]. این­گونه به نظر می‌رسد که در میان سریانی­‌زبانان مسیحی، یلدا، عنوان یا اصطلاح خاص معادل کریسمس غربی­‌ها بوده است.

 

علامه قزوینی هم در یادداشت­‌هایش بر برهان قاطع نوشته­ است که «یلدا لغت سریانی است و در آن لسان همان کلمۀ میلاد عربی است که عبارت از زمان ولادت عیسی است»

 

در گاه‌شماری­های امروز، یلدا برابر با بیست‌­ویکم دسامبر است و میلاد عیسی مسیح (ع) در بیست‌و‌پنجم دسامبر جشن گرفته می­شود. احتمالاً این تغییر چهار روزه از بیست‌­ویکم به بیست­‌وپنجم، به دلیل رعایت کبیسه‌ای بوده که در قرن چهارم میلادی در گاه‌شماری رومی ایجاد شده است.

 

یلدا و زادروز مهر

برخی از پژوهشگران معتقدند که میان یلدا، کریسمس و ایزد مهر ارتباط­‌هایی وجود دارد و سابقۀ این جشن به روزگار مهرپرستی می­رسد.

مهر از خدایان بزرگ و فرمانروای هندی و ایرانی بوده است. در اوستا و متون زردشتی، او یکی از ایزدان برتر و مخلوق اورمزد است. در باور ایرانیان باستان، مهر خدای عهد و پیمان بوده است: او به‌­سختی با «مهردروجان»، یعنی کسانی­‌که عهد و پیمان خود را زیر پا می‌­گذارند و از راستی و نظم روی برمی‌­گردانند، برخورد و آن­ها را عقوب می‌کند. ایرانیان باستان برای مهر ارزش و اعتبار بالایی قایل بودند و پیش از نبرد با مردمان مهردروج و دشمن راستی، بر پشت اسبان خود، او را می‌­ستودند.

احتمالاً باور به مهر و آیین­‌های مرتبط با گرامی­داشت او از طریق سربازان مزدور شرقی یا بازرگانان ایرانی به شرق فرات و سپس آسیای صغیر و اروپا راه یافته و به شکل کیشی مستقل درآمده است. بسیاری ریشه و اصل برخی رفتارها و مناسک و ظواهر میترائیسم را در ایران باستان و باورهای کهن ایرانی می‌­دانند[13].

در میان مهرپرستان، مهر، خدای بزرگ و آفریننده و همکار و یاورش خدای خورشید یا سُل بوده است. در سنگ­‌نگاره­‌هایی که از مهرپرستان باقی مانده، ارتباط مؤثر این دو به نمایش کشیده شده است.

 

احتمالاً باور به مهر و آیین­‌های مرتبط با گرامی­داشت او از طریق سربازان مزدور شرقی یا بازرگانان ایرانی به شرق فرات و سپس آسیای صغیر و اروپا راه یافته و به شکل کیشی مستقل درآمده است.

 

آئین مهر یا میترائیسم پیش از به رسمیت شناختن مسیحیت در اروپا رواج پیدا کرد و از سوی امپراتوری روم حمایت ­شد. چنان­که در زمان کمودوس (192-180 م) مهرپرستی یکی از بزرگ‌ترین آیین‌­های این سرزمین بود و موقعیتی یافت که تا مدت­‌ها به درازا کشید[14].

در باور مهرپرستان، شب نخست زمستان، شب زایش مهر بود زیرا آن­ها خورشید را یکی از نمادهای خدای مهر می‌دانستند که با آغاز زمستان، روز به روز بیشتر در آسمان می‌­تابد و روشنی می­‌بخشد. بنابراین انقلاب زمستانی و حلول آفتاب به برج جدی، در واقع زایش خدای بزرگ مهر به شمار می‌­آمد.

با به رسمیت شناخته شدنِ مسیحیت در اروپا، بسیاری از باورها، سنت­‌ها و آداب مهری به مسیحیت غربی راه یافت. کلیسا مجبور شد میان مسیح و مهر شباهت‌­هایی برقرار کند و مُهر تأیید به بسیاری از رسوم مِهری، زیر لوای مسیحیت، بزند. یکی از این رسم‌­ها تطابق تولد مسیح با یلدای مهری بود. نمونه­‌ی دیگر، تقدس روز یکشنبه (Sunday)، روز خورشید، روز مقدس مهرپرستان، برای مسیحیت بود[15].

این­گونه است که بسیاری میان جشن زایش مهری، یلدای سریانی و کریسمس مسیحی ارتباطی نزدیک و درهم‌­تنیده می‌­بینند.

 

شب چله

در میان عامۀ مردم ایران، شب یلدا با نام چله نیز شناخته می­شود. گذشتگان زمستان را متشکل از دو چله­ و یک ده‌­روزۀ پایانی می­دانستند. چلۀ بزرگ که سرما در آن به اوج می­رسید، از شب نخست زمستان شروع می­شد و تا دهم بهمن، جشن سده، ادامه داشت. چلۀ کوچک از دهم بهمن، جشن سده، تا بیستم اسفند ادامه داشت. در باور مردم، در چلۀ دوم از شدت سرما کاسته می‌­شد و زمین خود را برای آمدن نوروز و بهار مهیا می­‌کرد.

 

شرح تصویر: عصمت‌الدوله، دختر ناصرالدین‌شاه قاجار با انارهایی بسیار کمیاب.

 

منابع و پانویس‌ها:

[1]. سریانی: yaldâ

[2]. مشکور، محمدجواد (1357). فرهنگ تطبیقی عربی با زبان­های سامی و ایرانی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران. جلد دوم، صص992-991.

[3]. بیرونی، ابوریحان (1386). آثار الباقیه. ترجمۀ اکبر داناسرشت. تهران: امیرکبیر. ص331.

[4]. تبریزی، محمدحسین (1342). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. تهران: ابن­‌سینا. جلد چهارم، صص2448-2447.

[5]. اوستایی: daδvah-

[6]. بیرونی، ابوریحان (1386). آثار الباقیه. ترجمۀ اکبر داناسرشت. تهران: امیرکبیر. ص295.

[7]. تبریزی، محمدحسین (1342). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. تهران: ابن‌­سینا. جلد چهارم، صص2448. پانویس ذیل مدخل یلدا.

[8]. شمیسا، سیروس (1376). طرح اصلی داستان رستم و اسفندیار. تهران: نشر میترا. ص127.

[9]. تبریزی، محمدحسین (1342). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. تهران: ابن­‌سینا. جلد چهارم، ص2448.

[10]. شمیسا، سیروس (1376). طرح اصلی داستان رستم و اسفندیار. تهران: نشر میترا. ص127.

[11]. تبریزی، محمدحسین (1342). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. تهران: ابن­‌سینا. جلد چهارم، ص2448. پانویس ذیل مدخل یلدا.

[12]. Payne Smith, J.(1902). A Compendious Syriac Dictionary. Oxford: The Clarendon Press. P. 192.

[13]. هینلز، جان (1387). شناخت اساطیر ایران. ترجمۀ ژاله آموزگار و احمد تفضلی. تهران: نشر چشمه. صص129-119.

[14]. همو، ص123.

[15]. شمیسا، سیروس (1376). طرح اصلی داستان رستم و اسفندیار. تهران: نشر میترا. صص126-127؛ مقدم، محمد (1385).  جستار درباره‌­ی مهر و ناهید. تهران: انتشارات هیرمند. صص95-59.

ارسال یک نظر

عضویت کاربر

بازنشانی کلمه عبور