شب چله
یلدا[1] واژهای سریانی به معنی «میلاد» است که با «وَلَدَ» عربی به معنی «متولد شدن» و «به دنیا آمدن» همریشه است[2]. حالا این سؤال پیش میآید که چرا ایرانیها به جشنی که در شب نخست زمستان برگزار میشود، «شب یلدا» میگویند.
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هرگه که هست یلداییست
سعدی
در منابع دوران اسلامی، یلدا زمانی دانسته شده است که خورشید به برج جدی حلول میکند و از روز نخست زمستان، تابش نور خورشید رو به افزایش میرود.
بیرونی در آثار الباقیه دربارۀ یلدا مینویسد: «و نام این روز «میلاد اکبر» است و مقصود از آن انقلاب شتوی (زمستانی) است. گویند در این روز، نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نشو و نما آغاز میکنند و پریها به ذبول و فنا روی میآورند»[3].
یلدا در برهان قاطع اینگونه معرفی میشود: «بر وزن فردا، شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آنشب، به غایت نحس و نامبارک میباشد»[4].
یلدا و زایش خورشید
در گاهشماری کهن ایرانی، هر سال از دوازده ماه سیروزه و پنج روز پایانی تشکیل میشد. هر یک از روزهای ماه، نامی داشت. روز نخست هر ماه «دی» نام گرفته بود. دی از اوستایی «دَذْوَ»[5] به معنی «آفریدگار» و صفت اورمزد است. ایرانیها نخستین روز هر ماه را به نام خودِ اورمزد متبرک و مزین کرده بودند. اما بنا به نقل آثار الباقیه و قانون مسعودی، برخی نخستین روز دی ماه را، خورروز یا خُرَهروز نامیدهاند[6].
یلدا و میلاد مسیح
در منابع کهن دوران اسلامی، میان یلدا و عیسی مسیح (ع) ارتباطهایی وجود دارد. در آثار الباقیه اشاره میشود که عید یلدا در مذهب رومیان، میلاد مسیح است[7] و در میان ایرانیها روشن بوده است که شب یلدا شب تولد مسیح بوده است:
سخنم بلند نام از سخن تو گشت و شاید / که دراز نامی از نام مسیح یافت یلدا[8]
علاوه بر این در برهان قاطع یلدا نام یکی از ملازمان عیسی (ع) معرفی شده است[9]. سنایی هم به این نکته اشاره کرده است:
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی / که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا[10]
علامه قزوینی هم در یادداشتهایش بر برهان قاطع نوشته است که «یلدا لغت سریانی است و در آن لسان همان کلمۀ میلاد عربی است که عبارت از زمان ولادت عیسی است»[11].
در قاموس سریانی، «یلدا» به معنی تولد عیسی مسیح (ع) و کریسمس دانسته شده است[12]. اینگونه به نظر میرسد که در میان سریانیزبانان مسیحی، یلدا، عنوان یا اصطلاح خاص معادل کریسمس غربیها بوده است.
علامه قزوینی هم در یادداشتهایش بر برهان قاطع نوشته است که «یلدا لغت سریانی است و در آن لسان همان کلمۀ میلاد عربی است که عبارت از زمان ولادت عیسی است»
در گاهشماریهای امروز، یلدا برابر با بیستویکم دسامبر است و میلاد عیسی مسیح (ع) در بیستوپنجم دسامبر جشن گرفته میشود. احتمالاً این تغییر چهار روزه از بیستویکم به بیستوپنجم، به دلیل رعایت کبیسهای بوده که در قرن چهارم میلادی در گاهشماری رومی ایجاد شده است.
یلدا و زادروز مهر
برخی از پژوهشگران معتقدند که میان یلدا، کریسمس و ایزد مهر ارتباطهایی وجود دارد و سابقۀ این جشن به روزگار مهرپرستی میرسد.
مهر از خدایان بزرگ و فرمانروای هندی و ایرانی بوده است. در اوستا و متون زردشتی، او یکی از ایزدان برتر و مخلوق اورمزد است. در باور ایرانیان باستان، مهر خدای عهد و پیمان بوده است: او بهسختی با «مهردروجان»، یعنی کسانیکه عهد و پیمان خود را زیر پا میگذارند و از راستی و نظم روی برمیگردانند، برخورد و آنها را عقوب میکند. ایرانیان باستان برای مهر ارزش و اعتبار بالایی قایل بودند و پیش از نبرد با مردمان مهردروج و دشمن راستی، بر پشت اسبان خود، او را میستودند.
احتمالاً باور به مهر و آیینهای مرتبط با گرامیداشت او از طریق سربازان مزدور شرقی یا بازرگانان ایرانی به شرق فرات و سپس آسیای صغیر و اروپا راه یافته و به شکل کیشی مستقل درآمده است. بسیاری ریشه و اصل برخی رفتارها و مناسک و ظواهر میترائیسم را در ایران باستان و باورهای کهن ایرانی میدانند[13].
در میان مهرپرستان، مهر، خدای بزرگ و آفریننده و همکار و یاورش خدای خورشید یا سُل بوده است. در سنگنگارههایی که از مهرپرستان باقی مانده، ارتباط مؤثر این دو به نمایش کشیده شده است.
احتمالاً باور به مهر و آیینهای مرتبط با گرامیداشت او از طریق سربازان مزدور شرقی یا بازرگانان ایرانی به شرق فرات و سپس آسیای صغیر و اروپا راه یافته و به شکل کیشی مستقل درآمده است.
آئین مهر یا میترائیسم پیش از به رسمیت شناختن مسیحیت در اروپا رواج پیدا کرد و از سوی امپراتوری روم حمایت شد. چنانکه در زمان کمودوس (192-180 م) مهرپرستی یکی از بزرگترین آیینهای این سرزمین بود و موقعیتی یافت که تا مدتها به درازا کشید[14].
در باور مهرپرستان، شب نخست زمستان، شب زایش مهر بود زیرا آنها خورشید را یکی از نمادهای خدای مهر میدانستند که با آغاز زمستان، روز به روز بیشتر در آسمان میتابد و روشنی میبخشد. بنابراین انقلاب زمستانی و حلول آفتاب به برج جدی، در واقع زایش خدای بزرگ مهر به شمار میآمد.
با به رسمیت شناخته شدنِ مسیحیت در اروپا، بسیاری از باورها، سنتها و آداب مهری به مسیحیت غربی راه یافت. کلیسا مجبور شد میان مسیح و مهر شباهتهایی برقرار کند و مُهر تأیید به بسیاری از رسوم مِهری، زیر لوای مسیحیت، بزند. یکی از این رسمها تطابق تولد مسیح با یلدای مهری بود. نمونهی دیگر، تقدس روز یکشنبه (Sunday)، روز خورشید، روز مقدس مهرپرستان، برای مسیحیت بود[15].
اینگونه است که بسیاری میان جشن زایش مهری، یلدای سریانی و کریسمس مسیحی ارتباطی نزدیک و درهمتنیده میبینند.
شب چله
در میان عامۀ مردم ایران، شب یلدا با نام چله نیز شناخته میشود. گذشتگان زمستان را متشکل از دو چله و یک دهروزۀ پایانی میدانستند. چلۀ بزرگ که سرما در آن به اوج میرسید، از شب نخست زمستان شروع میشد و تا دهم بهمن، جشن سده، ادامه داشت. چلۀ کوچک از دهم بهمن، جشن سده، تا بیستم اسفند ادامه داشت. در باور مردم، در چلۀ دوم از شدت سرما کاسته میشد و زمین خود را برای آمدن نوروز و بهار مهیا میکرد.
شرح تصویر: عصمتالدوله، دختر ناصرالدینشاه قاجار با انارهایی بسیار کمیاب.
منابع و پانویسها:
[1]. سریانی: yaldâ
[2]. مشکور، محمدجواد (1357). فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران. جلد دوم، صص992-991.
[3]. بیرونی، ابوریحان (1386). آثار الباقیه. ترجمۀ اکبر داناسرشت. تهران: امیرکبیر. ص331.
[4]. تبریزی، محمدحسین (1342). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. تهران: ابنسینا. جلد چهارم، صص2448-2447.
[5]. اوستایی: daδvah-
[6]. بیرونی، ابوریحان (1386). آثار الباقیه. ترجمۀ اکبر داناسرشت. تهران: امیرکبیر. ص295.
[7]. تبریزی، محمدحسین (1342). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. تهران: ابنسینا. جلد چهارم، صص2448. پانویس ذیل مدخل یلدا.
[8]. شمیسا، سیروس (1376). طرح اصلی داستان رستم و اسفندیار. تهران: نشر میترا. ص127.
[9]. تبریزی، محمدحسین (1342). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. تهران: ابنسینا. جلد چهارم، ص2448.
[10]. شمیسا، سیروس (1376). طرح اصلی داستان رستم و اسفندیار. تهران: نشر میترا. ص127.
[11]. تبریزی، محمدحسین (1342). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. تهران: ابنسینا. جلد چهارم، ص2448. پانویس ذیل مدخل یلدا.
[12]. Payne Smith, J.(1902). A Compendious Syriac Dictionary. Oxford: The Clarendon Press. P. 192.
[13]. هینلز، جان (1387). شناخت اساطیر ایران. ترجمۀ ژاله آموزگار و احمد تفضلی. تهران: نشر چشمه. صص129-119.
[14]. همو، ص123.
[15]. شمیسا، سیروس (1376). طرح اصلی داستان رستم و اسفندیار. تهران: نشر میترا. صص126-127؛ مقدم، محمد (1385). جستار دربارهی مهر و ناهید. تهران: انتشارات هیرمند. صص95-59.