ببر جنگ همیشه پشت دروازه است (دربارۀ نمایشنامهای از ژان ژیرودو)
ترجمۀ اثری از ژان ژیرودو، داستاننویس، نمایشنامهنویس و دیپلمات فرانسوی نیمۀ اول سدۀ بیستم میلادی، به زبان فارسی رویداد فرخندهای است؛ خاصه آنکه صاحب قلم ترجمه، استاد عبدالله کوثری باشد که از دیرباز در این راه کوشنده است.
ببر پشت دروازه، همان جنگ تروا رخ نخواهد داد است، نمایشنامهای در دوپرده که ژان ژیرودو (1882-1944) در سال 1935 نگاشت، یعنی در میانۀ دو جنگ خانمانسوز جهانی و زمانی که حکومت رایش سوم در آلمان برآمده بود (1933)، اما تهدید جنگی جدید برای برخی هنوز چندان جدی نبود. ببر پشت دروازه در واقع عنوانی است که مترجم انگلیسی اثر، کریستوفر فرای، در ترجمۀ انگلیسی (1955) برگزیده است و جناب کوثری نیز که متن را از انگلیسی برگرداندهاند، آن را حفظ کردهاند.
ماجرای جنگ تروا برای بیشتر ما آشناست: پاریس، پسر پریام پادشاه تروا، که جوانی برومند و هوسباز است، هلن همسر منلائوس پادشاه اسپارت را هنگام آبتنی در آبهای یونان میرباید و با خود به دیارش تروا، که رقیب سیاسی و تجاری دولتشهر آتن است، میآورد. یونانیها هم یانوس و دلاورشان اولیس را میفرستند که به انتقام این ربایش، عزم جنگ کنند. داستان ژیرودو یک روز پیش از آغاز نبرد است، هنگامی که جمعی از سران و بهخصوص زنان تروا، ازجمله هکتور و همسرش آندروماخه (ضبط یونانیِ آندروماک) و نیز مادرش هکوبه و خواهرش کاساندرا، میکوشند از بروز جنگ جلوگیری کنند، اما علیرغم تلاشهایشان سرانجام درمییابند که این جنگ تقدیر محتومی است که خدایان رقم زدهاند و از آن گریزی نیست.
گذشته از مضمون جنگ و تقدیر، درونمایۀ عشق از مضامین مهم به کار رفته در اثر ژیرودو است. این دستمایه در تکگویی پاریس (صص. 30و31) به خوبی دیده میشود و در جاهای دیگری از کتاب نیز پرداخته شده است. البته چون سخن از مرگ و عشق است، روشن است که جاودانگی نیز جایگاه خود را دارد. اینگونه است که پریام در پردۀ اول میگوید: «آدم برای نامیراشدن فقط یک راه دارد: باید فراموش کند که میراست» (ص. 45). عروسش آندروماخه هم اندکی بعد سخنی دربارۀ مرگ و وطن میگوید که با این روزهای ما ایرانیان خوب جور است. او در جواب دموکوس، شاعر وطنپرستی که سرود جنگ میسراید، به کنایه میگوید (تأکید روی «همهکس»): «همهکس برای وطنش میمیرد. اگر توی وطنت زندگی معقول و مفیدی داشته باشی، تو هم برای وطنت میمیری» (ص. 46).
در این نمایشنامۀ کوتاه، خالق اثر به خوبی از عهدۀ ترسیم شخصیتها برآمده است. هکتور، جنگاوری که فرزندی (به گمان خود پسر) در بطن همسر دارد و از نبرد جدید پرهیز میکند؛ پاریس، که عاشقپیشه و دلداده است و حاضر است وطن را برای شور و هوس به خون و آتش بکشد؛ هلن، که سبکسر و کمی سطحی، و دلبری است که با زیرکی در دام عشق نمیافتد؛ و زنان تروایی که مخالفخوان جنگ و آتشافروزیاند. ژیرودو در اثرش چهرهای نیک از صلحخواهی زنان ترسیم کرده که در روزگار ما نیز معتبر و موثق است.
ببر جنگ همواره پشت دروازههای گفتوگو خفته است؛ کار سیاستمداران باید این باشد که او را خفته نگاه دارند، ولی شوربختانه گاه مسیر دیگری پیموده میشود.
یکی از قسمتهای جالب و خواندنی اثر، مکالمه (دیالوگ) پایانی بین اولیس و هکتور است که حول مضمون جنگ میگردد. در این بخش و به طور عام در کل اثر، ژیرودو میخواهد بگوید که طرفهای درگیر در جنگها لزوماً دشمن خونی نیستند؛ چه بسا بسیاری اوقات همخون و همسایهاند و از نظر پیشرفت تمدنی و اقتصادی در یک طرازند، به طوری که حسادت و رقابتشان ایشان را به مبارزه میکشاند و البته مذاکره هم اغلب پیش از مبارزه جریان دارد. این پیام نیز برای امروزِ ما درخور ملاحظه است، برای اینکه بدانیم ببر جنگ همواره پشت دروازههای گفتوگو خفته است. کار سیاستمداران باید این باشد که او را خفته نگاه دارند، ولی شوربختانه گاه مسیر دیگری پیموده میشود. تلخی روزگار اینکه ژیرودو که از زنهارگویان جنگ دوم جهانی بود، خود در ژانویه 1944 درگذشت و پایان نبرد و آزادسازی شهر پاریس از اشغال متجاوزان (اوت 44) را ندید.
دربارۀ ترجمه هم، گذشته از نام نامی مترجم که خواننده را به مطالعه برمیانگیزد، باید گفت که ایشان لحنی به فراخور اثر و موقعیت برگزیدهاند و در عین حفظ زبان نوشتاری، نثری ساختهاند که برای اجرا نیز مناسب باشد و بتوان آن را نمایشنامهخوانی یا نقشخوانی کرد. گفتنی است که کتاب در مجموعۀ «جهان نمایش» نشر نی به چاپ رسیده که دبیریاش را دیگر مترجم برجستۀ انگلیسیزبان، آقای رضا رضایی (با همکاری رحمان سهندی) برعهده دارند. در پایان بگویم که حتی اگر نمایشنامهخوان حرفهای هم نباشیم، از خواندن این کار لذت فراوان میبریم. با این امید که آثار بیشتری از رمانها و نمایشنامههای ژیرودو به فارسی برگردانده و در بوتۀ نقد و نظر نهاده شود.
مشخصات کتاب: ژیرودو، ژان، ببر پشت دروازه، ترجمۀ عبدالله کوثری، تهران، نشر نی، 1400، 121 صفحه.
مینا 20 دی 1400 1:45 ب.ظ
بسیار دقیق و جامع. بخصوص در مقایسه کتاب با سیاست امروز، نکته های خوبی را نوشته بودید. ممنون. به زودی این کتاب رو می خرم و می خونم.